19 آبان 1398
داخل مجازآباد به گردش پرداخت. اخبار روز را مطالعه کرد. برای کاری در سایت ها به جستجو پرداخت. خیلی اتفاقی کلیپی باز شد. خانم مسنی با مانتو زرشکی، روسری، شلوار و کفش مشکی به سؤال های آقای مصاحبه گر پاسخ می داد. خانم می گفت:«مدرک فقه و اصول دانشگاهی دارد و… بیشتر »
2 نظر
29 تیر 1397
خدا خدا میکرد حرف دوستانش درست نباشد. دستش را با تردید روی دستگیره در گذاشت. قلبش تند و با قدرت میتپید. انگار میخواست از سینهاش بیرون بیاید. نفس عمیقی کشید. دستگیره را رو به پایین فشار داد. سلام کرد و داخل اتاق شد. روبروی در، خانم مدیر با رژ غلیظ… بیشتر »