11 مرداد 1397
خسته و کوفته از سر کار برگشتم. شهاب داخل اتاقش با تبلت بازی میکرد. مادرش داخل آشپزخانه مشغول بود. از خستگی و خوابآلودگی دیگر توان نداشتم. نتوانستم تا آماده شدن شام بیدار بنشینم. به اتاق خواب رفتم و روی تخت دراز کشیدم. صدای خانمم از آشپزخانه آمد که… بیشتر »
9 نظر