داخل مجازآباد به گردش پرداخت. اخبار روز را مطالعه کرد. برای کاری در سایت ها به جستجو پرداخت. خیلی اتفاقی کلیپی باز شد. خانم مسنی با مانتو زرشکی، روسری، شلوار و کفش مشکی به سؤال های آقای مصاحبه گر پاسخ می داد. خانم می گفت:«مدرک فقه و اصول دانشگاهی دارد و مخالف حجاب اجباری است. چون در قرآن آیه ای که به صراحت به این مهم بپردازد وجود ندارد و هر چه هست تفسیر است.»
با خود گفت:«عجب، باشد حرف شما قبول. اما من که بی سواد نیستم. خدا را شکر الان هم عهد دقیانوس نیست که اگر به مجهول یا مطلب شبهه ناکی برخوردیم دسترسی به حق و واقع سخت باشد. همین الساعه درست یا اشتباه بودن حرفتان اثبات می شود.»
کلیپ را تا آخر گوش داد. نکته زیاد داشت و الحمدلله تمامش برخلاف توهمات مصاحبه گر قابل جواب بود. قرآن را باز کرد. آیه 59 سوره احزاب خطاب به پیامبر فرموده بود:« يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما؛ اى پيامبر، به همسران و دختران خود و زنان مؤمنان بگو: روسرىهاى بلند خويش را بر خود فرو پوشند كه مناسبتر است، از آن جهت كه [به متانت و وقار] شناخته شوند و مورد آزارِ [هرزگان] قرار نگيرند؛ و [در مورد كوتاهيهاى گذشته] خدا آمرزگارى است مهربان.»
با خود گفت:«نعوذ بالله مانده ام بشر را چه کسی خلق کرده خدا یا مدعیان نه به حجاب اجباری؟ در این آیه خداوند واضح و روشن درباره حجاب داشتن زنان، نحوه پوشش و چرایی آن صحبت می کند. نیاز به تفسیر هم ندارد. خدا انسان را آفریده به تمام نیازهایش واقف است. حالا این مدعیان یعنی از خدا هم بیشتر سرشان می شود؟ یعنی می دانند اگر زن بدون حجاب بیرون برود، هیچ کس جسم و روحش را نخواهد آزرد؟ یا اینکه اگر چنین اتفاقی افتاد و زنان معترض شدند؛ از زیر بار مسئولیت حرفشان شانه خالی خواهند کرد و نظریه های پوسیده و امتحان پس داده غرب را دوباره در چرخه حرف هایشان به آسیاب خواهند ریخت؟»
دلش به حال زنانی سوخت که فریب این حرف های بزک کرده را می خورند. هوای نفسشان را پروار می کنند و خودشان را درون باتلاق فساد گرفتار می سازند. با خود گفت:«چرا زن ها آنقدر که به شوهرشان برای زن دوم حساس هستند به خودشان برای شوهر دوم حساس نیستند؟ البته زن دوم برای مرد با داشتن زن اول حرام نیست اما شوهر دوم با وجود شوهر اول برای زن حرام است. حرمتش هم واضح است. زن که چند شوهر داشته باشد مثل این است که چند کشاورز بر سر یک زمین بروند و بذر بکارند. آخر سر موقع درو بر سر مالکیت محصول جنگ در می گیرد. واقعا چطور می شود مردی تمام زیبایی ها و عشوه گری های زنی را ببیند و در او طمع نکند؟ کنار گذاشتن حجاب یعنی برداشتن گام اول برای افتادن درون باتلاق فساد.»
قرآن را بست. به اطرافش نگاهی انداخت. صدای خنده بچه ها از بیرون خانه به گوشش رسید. دوباره واگویه کرد:«مگر ما همه مسلمان نیستیم؟ مگر قبول نکردیم زیر پرچم اسلام زندگی کنیم؟ مگر نمی خواهیم در امنیت به سر ببریم؟ مگر قوانین مدنی و اجتماعی جمهوری اسلامی را قبول نکرده ایم؟ پس چرا می خواهیم مثل کفار باشیم؟ خودمان را شبیه بدترین مردمانشان کنیم و اسمش را بگذاریم آزادی عمل و مختار بودن، آیا این جز هرج و مرج در جامعه و گسستن نظام خانواده چیزی به دنبال دارد؟»
آهی کشید. غم بر چهره اش نشست. بلند خواند:
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است
بیایید امروز سؤالی از خودمان بپرسیم:
«خدا را چقدر قبول داریم؟ به اندازه چه کسی؟ یا شاید چه چیزی؟»
مثلا وقتی ماشینمان را قفل فرمان کرده یا دزدگیرش را فعال می کنیم، با خیال راحت می خوابیم یا دنبال کارهایمان می رویم.
یا وقتی فرزندمان را #مهد یا #مدرسه می سپاریم، نگران نیستیم.
تا حالا برایمان پیش آمده که چیزی را به #خدا بسپاریم و با #خیال_آسوده دنبال کارمان برویم ؟
#نشده؟
#شده و خدا #امانتدار خوبی نبوده؟
اصلاً نباید چراغ را روبروی باد گذاشت و خدا خدا کرد خاموش نشود؟
باور نمی کنم خدا امانتدار خوبی نباشد، مگر اینکه برای خدا، موقع سپردن امانت #شریک قائل بشویم.
خدا شریک خوبی است و تمام امور را به شریکش می سپارد. پس فقط به خدا باید اعتماد کرد.
بله، #چراغ را نباید روبروی باد گذاشت. اما یک زمانی پیش می آید که چاره دیگری نداریم. آن وقت چه کنیم؟
راه حل ساده است. به خدا اعتماد کنیم. قبولش داشته باشیم. دلمان نلرزد. خدا بهترین امانتداران است.
رسول الله صلی الله علیه و آله :
إنَّ لُقمانَ الحَکیمَ کانَ یَقولُ : إنَّ اللّه َ عَزَّ وجَلَّ إذَا استَودِعَ شَیئاً حَفِظَهُ
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:لقمان حکیم، پیوسته می گفت: «هر گاه چیزی در نزد خداوند عز و جل به امانت گذاشته شود ، حفظش می کند»
کنز العمّال : ج 6 ص 702 ح 17475
#از_معصوم_بیاموزیم
#صدف
همیشه می گفت:«من #بدبخت هستم. نمی دانم خدا دوستم دارد یا نه؟ حتما دوستم ندارد که هر چه #سختی و #عذاب در دنیا هست برای من می فرستد.»
هیچ وقت نسبت به خدا و کارهایش دیدگاه مثبتی نداشت. همیشه هم جز شر و بدی برایش پیش آمد نمی شد.
آنقدر این حالت برایش تکرار شده بود که نه تنها خودش، دیگران هم به بدشانسی او یقین کردند.
بالاخره یک روز خسته شد. دعا کرد. می خواست روی دیگر #سکه_زندگی را هم ببیند.
از اول صبح هر چه افکار منفی هجوم آوردند، از شر آنها به خدا پناه برد و به خوبی ها اندیشید.
با خود گفت:«توکل بر خدا. حتما امروز برایم پول زیادی خواهد فرستاد.»
شب، چادرش را بر سر کشید. نگاهی به آسمان کرد. مشغول کار برای مرد خوش حسابی شده بود.
خدا را شکر گفت.
امام رضا علیهالسلام:
احْسِنِ الظَّنَّ باللّهِ فَانَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ انَا عِندَ ظَنِّ عَبدِی المُؤمِنِ انْ خیراً فَخَیراً وَان شَرّاً فَشَرّاً
کافى، ج 2، ص 72؛ بحارالانوار، ج 67، ص 366.
به خداوند نیکو گمان باش که خداوند عزوجل میفرماید:من به گمان بنده مؤمنم هستم،اگر خوش گمان بود به خوبى با او رفتار مى كنم و اگر بدگمان بود، به بدى با او رفتار مى كنم.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
#جهانگرد به روستایی رسید. در عمرش روستایی به #آبادانی آنجا ندیده بود.
وارد آنجا شد. چند نفر از مردم بومی آنجا را دید.
گوشه چشم هایشان پر بود؛ از #خط_مهربانی. او را به خانه بزرگشان دعوت کردند.
گفتند: «بزرگ ده، خوش اخلاق ترین فرد اینجاست.»
جهانگرد وارد خانه شد. مرد جوانی به استقبالش آمد. جهانگرد چشمانش در جستجوی پیرمردی همه جا را می پایید.
داخل اتاقی رفتند. همه دور تا دور نشستند. چند نفری از جمله آن جوان، مشغول پذیرایی شدند.
جهانگرد صبرش تمام شد و پرسید:«پس بزرگ اینجا کی تشریف می آورند؟»
اهالی نگاهی به جوان انداختند و خندیدند.
اعصاب جهانگرد به هم ریخت. پرسید:«سوال نا به جایی پرسیدم؟»
یکی از اهالی دستش را به طرف جوان دراز کرد و گفت:«ایشان بزرگ ما هستند. #اخلاق_خوش شان باعث شده از بقیه جوانتر بمانند، در حالی که سنشان بیش از همه ماست.»
أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
اَلْبِرُّ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ يَعْمُرَانِ اَلدِّيَارَ وَ يَزِيدَانِ فِي اَلْأَعْمَارِ .
الکافي , جلد 2 , صفحه 100
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
سمیه با کنجکاوی پرسید:«چرا همیشه لب هایش تکان می خورد؟ با خودش حرف می زند؟»
مادر تبسمی کرد. جواب داد:« نه دخترم، ذکر می گوید. وقتی همیشه یاد خدا باشی #مهربان می شوی؛ مثل مادر بزرگ. اگر انسان پر حرفی کند زمانی برایش نمی ماند تا به #یاد_خدا بیافتد و آن گاه ظرف دلش از چرندیات پر شده و سنگدل می شود.»
أَبـِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ الْمَسِيحُ ع يَقُولُ:
لَا تُكْثِرُوا الْكَلَامَ فِى غَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّ الَّذِينَ يُكْثِرُونَ الْكَلَامَ فِى غَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ قَاسِيَةٌ قُلُوبُهُمْ وَ لَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ
اصول كافى ج : 3 ص : 176 روايت:11
امـام صادق عليه السلام فرمود: حضرت عيسى عليه السلام مى فرمود:
بجز ذكر خدا سخن بسيار نـگـوئيـد، زيـرا كـسـانـي كه بجز ذكر خدا سخن بيهوده گويند، دلهایشان سخت است ولی نمى دانند.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh