وقتی مهتاب گم شد
- مامان این چه کتابیه می خونی؟
- کتاب «وقتی مهتاب گم شد» خاطرات جانباز شهید علی خوش لفظ که آقای حمید حسام نوشته.
- میشه یه قسمت قشنگشو برام بخونی؟ شاید منم خوشم اومد و خوندمش.
- بله عزیزم چرا که نه؟
داخل مقر گفتند که سید عباس الجی، مسئول تعاون لشکر، شهید شده است. جعفر منتقمی کنارم بود. گفت:«خوش به حال سید عباس. ای کاش خدا قسمت کنه من هم در این عملیات بمیرم.»
پرسیدم:«چرا مردن؟ مگر در جبهه کسی هم می میرد؟»
- شهادت مقام و منزلت اولیای خداست. برای ما مرگ در اینجا، عین سعادت است.
- مامان شما میدونی این آقا چرا اینطور گفته؟ مگه کیا شهید می شن؟
- اگه از اول تا آخر این کتاب رو با دقت بخونی خودت متوجه می شی.
- حالا چرا اسمشو گذاشتن وقتی مهتاب گم شد؟
- چون آقای خوش لفظ خیلی از دوستاش که بهترینشون محمدعلی محمدی بوده و براش حکم نیمه گمشدشو داشته تو تاریکی شب، وقتی مهتاب گم شده، گمشون کرده.